در گوشه اردوگاه محمد صادقی از اصفهان یک بشکه آب داغ کرده بود. او میخواست مشهدی یدالله را که توانایی شستن خود را نداشت، با آن آب داغ بشوید و لباس نو به او بپوشاند…

یک خاطره از اسارت
یکشنبه ۱۲ آذر - اقتصادی
در گوشه اردوگاه محمد صادقی از اصفهان یک بشکه آب داغ کرده بود. او میخواست مشهدی یدالله را که توانایی شستن خود را نداشت، با آن آب داغ بشوید و لباس نو به او بپوشاند…